جوابی به
سخنرانی و جزوه “آری اینچنین بود برادر”…از دکتر علی شریعتی
دکتر شریعتی عزیز سلام:
امیدوارم یه جورایی این پیام بهت یرسه. گفته شده در یک حالتی هستی شبیه حالت خواب و دیگه نه زمان برات مطرحه و نه مکان…ولی استفاده از متافور که در بیان منظور آزاده و خودت مرتب ازش استفاده میکردی… امسال رفتم ایران و یک منشور کوروش و یک مجسمه فردوسی خریدم با همه جزئیات و مخلفات شروع شاهنامه 
اول از همه ممنون از همه نوشته ها و سخنرانی هات. سن یا عقلم اجازه نمیداد اونجا باشم. ولی وقتی بزرگتر شدم و بعضی هاشونو  گوش کردم و خوندم تا تونستم پخش کردم.
پشیمون هم نیستم اگرچه دیگه خیلی از عقایدتو قبول ندارم ولی بهت بگم دلم برای اون صدات خیلی تنگ شده. بخصوص لرزیدنش… هیجان زندگی و امید و زیبایی کلامی را که از دل برمی آید رو توش میشد حس کرد. آخه هیجان هم داشت. به منبعی رسیده بودی که پایان ناپذیر بود و تغییرات مورد نظرت جلوی چشمات در سطحی کوچک ایجاد میشد.بخصوص در سخنرانی های آخرت. گاهی بلند صحبت میکردی گاهی یواش. گاهی تند و گاهی کند. توگویی که از آخرین تیر ترکش ات هم که بالا و پایین بردن صدات بود میخواستی استفاده کنی که پیامت برسه …آره  آرش کمانگیر با اون صدا هم میخواستی مرزها را کمی “اونور تر” قرار بدی و بدان که همینطور هم شد اگر چه پس از مرگت. هیچ جامعه شناس و محققی نمیتوانست در 43 سالگی این حرکت بازنگری در منابع اجتماعی – دینی و تحرک فکری  و تکان دهنده را در تاریخ ما ایجاد بکنه جز خودت.
بعد از تو و داستان برده ای که اینچنین بود برادر را نوشتی همون شد که پیش بینی میکردی. ازراهت و اسمت باز هم امامزاده ساختند ولی در عمل به ایده آل هایت هیچی!… آره برادر وقتی معروف شدی اینطوری میشه. وقتی مد روز شدی مخالف و موافق دیروز با هم سر حرفت با هم کنار میان. و هنگامی که مد عوض شد و جهت باد عوض شد میان تو تلویزیون ماهواره ای میگن…. “با درود و مهر فراوان”…. “یه روزی گول دکترو خورده  بودم”….. ولی الان اسمم رو هم به نرخ روز عوض کرده ام و …. لطفا به من توجه کنید!…بنده بسیار پشیمان هستم ولی الآن هنوزهم فکر میکنم عقل کل هستم و یادشون  هم نیست پویایی و شجاعت در سنت شکنی را  با تو و از تو یاد گرفته بودن. یادشون نیست شک کنن که اگه عقایدشون از خودشون و عقل خودشون در میاد هنوز انسان هستند و بنابراین جایز الخطا.خدا خودش خدا محوری را بجای خود محوری براشون روشن کنه که از ظلمات به نور هدایت بشن. همون نوری که زرتشت و قرآن در تشابه او با هم مشترکن و اینا فقط ادعایش را دارن. 
آره برادر از معروفیت “آری اینچنین بود برادر” ت استفاده میکنم که پیام پویایی وتحرک پیامتو از جمود و نا امیدی در اومدنت رو پیام مظلومیت تو و مظلومیت همه محرومان تاریخ را که میخواستی زنده بمونه زنده نگاه دارم. ادامه دهم که هم به تو وفاداریم را اعلام کرده باشم  و هم شاید داستان زنجیره ای برای یکی بعد از من باشه که مسئولیت مسئول بودن برای همه را ادامه بده و غفلت های من رو ببخشه. معروفیت اون سخنرانی بهترین وسیله رسوندن پیاممه. طبیعت بشریه برادرم. ناراحت نشی فردا از تشابه این چنین “بود” با این چنین “است” ازمون ادعای خسارت کنی.
وقتی همه توطئه ها علیه تو به ثمر نشست و به خیالشون تو رو فراری دادن وحسینیه رو بستن و غائله هم خوابید…و بلافاصله بعدش خیلی زود تو راهت را در ابدیت ادامه دادی و رفتی..و برای ما مسائل بزرگتری پیش اومد که همه حسابهای تو را بهم ریخت. فکر نکرده بودی کتاب امت و امامت تو هم قدیمی میشه؟… به هرحال تو معروفتر و موفق تر ومحبوب تر از زمان زندگیت شدی. اونقدرمحبوب ومعروف که دیگه کسی باهات در نمیافتاد. شدی معلم و الهام بخش انقلاب بدون مخالفت هیشکی.
برادرم تو رفتی گوشه ای در سوریه و راحت خوابیدی. ولی مردم ماندند و از حرف تو الهام گرفتند وایستادند. انقلابی شد از بزرگترین و وسیعترین انقلاب های دنیا ….گسترده ترین مشارکت مردمی در طول تاریخ جهان ولی مثل همه انقلاب ها سطحی … اگه جمع شدن سیصد چهارصد نفر برات هیجان داشت نبودی که جمع شدن میلیونها نفرو ببینی که عکسات همه جا  باهاشون بود. نه یکجا و و دو جا. همه جا
اسمت رو همه جا گذاشتند. در همه شهرها تابلوی خیلی خیابونا و کوچه ها. راهت را هیچ جا. حالا بچه های همون محله ها و بعضا خودشون که تفکر پویا را از تو یاد گرفتن میگن تو گولشون زدی و در اولین فرصت خیلی از اسمات خیلی جاها مطمئنا عوض خواهند شد. از مد افتادی دکتر!…. اگه بهت بر نخوره!……ولی واقعیته!
دکتر حالا هم به وجودتو به دعاهایت نیاز داریم. البته توهین نباشه خیلی از حرفات کهنه شده. تجربه ثابت شده که از ریشه اشکال داشته چون اگر چه حرف و پیام الهی و خدایی شما تو اون روز بوده ولی بازم حرف خدا که نبوده. حرف بشر دوپا بوده. که میگن جایزالخطاست. من از اون حرفات هم گذشتم.  وبا وفاداری به تو و مغلم بودنت و چشم پوشی از اشتباهاتت در مواردی. به این رسیدم که عقل بشری کافی نیست اگر چه استفاده ازش واجب و لازمه.
یکی رو نیاز داریم که بازم بهمون یادآوری کنه که خودمون باشیم. خودمون بودنمون به این نیست که با کسی در بیفتیم. یا  زیادی از خودمون تعریف کنیم و دیگران را تحقیر!.فقط خودمونو گم نکنیم. 
روز هایی رو که مقارن بود با با روی کار آمدن دولت نظامی ارتشبد ازهاری یادم نره بهت بگم !…داغترین ماههای پخش آثار تو بود. روزهایی که تجمعات ممنوع شده بود و سرکوب قانونی!…خیلی ها یادشون نیست. به تئوریاشون نمیخونه. البته کسی هم گوش نمیکرد و تجمع ها کماکان حتی با حضور افتخاری گاز اشک آور و گلوله و ماشین آب پاش ارتش و گارد برگزار میشد. اون روز ها هم مثل اینروزها یک عده از خارج میگفتن “لنگش کن”…. یک عده خون میدادن. یک عده هم خوب طبیعتا خون میریختن!..چون تو تربیتشون بود و جزیی از نهادشون …تا فرار کردن و شکست خوردن و یه عده دیگه جاشون را گرفتن که همون کارا را بکنن ولی وضعیت مردم همون موند که موند..
حالا هم خیلی ها میگن اشتباه کردیم جز یه عده که سوار خر مراد هستند.
تو اومدی و رفتی وبا اینکه تاثیر گذار بودی… ولی  گره کار ملت ما واز نشد که نشد..اینروزها هم مقارن تولد عزیزت همه جا  دلهره جنگه . جنگی بزرگتر ! و مردمی بسیار متفرق تر….و غوغای بیراهگی  دجالان وغوغا سالاران به لطف پیشرفت تکنولوژی ماهواره ای و اینترنتی از همیشه فراگیرتر!…خدا کنه ایندفعه برامون  پشیمانی پشتش نباشه!……
یک آقایی از حزب “لنگش کن”  با تاریخچه ای غنی در این زمینه!!!  “مداخله بشر دوستانه” در ایران را را تبیین و تنظیم کرده که چاشنی اش هم حمله به  شاگردان ندیده تو و دیگر ایرانیان وطن پرستی است که آنها هم از ستم ظالمان در غرب پناهنده هستند ولی “مداخله بشر دوستانه” را بر نمی تابند. شنیده ای میگویند مهمان چشم دیدن مهمان دیگه رو نداره.جای استفاده اش در همین مورد و همینجاس
غرب ستیزی اتهامی  است که مد شده. نشسته بجای غرب زدگی که آنهم بد بود…
دکتر همون آدمان!  با همون شیوه ها! و انقلابی هم در درون هیچکس رخ نداده… متفاوت بودن ارزشها شون را با تقلب و دروغ و کینه و هرکلک دنیایی دیگه که میدونن و یاد میگیرن میدن به خورد مردم. مردمم عین همون زمانایی که پانصد نفرشونو نمیتونستی جمع وجور و هدایت کنی ولی جا های ناباب میلیونهاشون با هم متفق القول بودند عین همون موقعا هستن دیگه. هستن. و هر گروهی به دجالی مشغول
از تو که ما رو با انقلابیون الجزایر با متفکران و مصلحین بزرگ اروپای آنروز با پلورالیسم جامعه فرانسه و دنیای غرب آشنامون کردی یه موجودی ساختن بعنوان سمبل و ریشه غرب ستیزی و ارتجاع چون در عین وجود غرب زدت تکیه بر “خویشتن خویش” را هم تبلیغ کرده بودی.
خوب دکتر جون همیشه چندتا فرصت طلب میشه پیداکرد که شعارهای خوب خوب بدن ویک عده هم دنبالش راه بیفتن و بیان.هیلاری کلینتون هم اونم دنبال همونهاست که از اون مصاحبه های خوب خوب میکنه. اوضاع  تو اینموردا هم اصلا عوض نشده و به همون منواله!…
یکی از شاگردات زور میزنه که ثابت کنه اخلاقیات را وارد معادلات سیاسی کردن ایده آلیسم نیست…..حرف متعادل و متوازن زدن جا انداختنش هزاران  بار سخت تر ازشعار دادنه. ایجاد تفاهم و اتحاد مثل اونموقعا که هنوز زنده بودی مشتریش کمتر از تنفرپراکنی است…..اصولا اخلاقبات کار سختیه و آخرش هم معلوم نیست.
چپی های سابق . چه از مجاهدینش که زیر سایه جان بولتن و نیوکانها پناه گرفتن تا کنفدراسیونی های سابق که بهت توهین میکردن الآن برای حضور در تلویزیونهای دست راستی ایرانی و بین المللی با هم رقابت میکنن. غوغاست که کجا دعوت بشن. و چند بار دعوت شدن. سراینجور حرفا بینشون دعواس دکتر
سرتو درد نمیارم. اگه یه نسخه دیجیتال از “اری اینچنین است برادر” برام بفرستی بغل همین نامه تو همین صفحه میذارمش!. سلام منو به پدر بزرگوارت استاد محمد تقی شریعتی آیت الله طالقانی..سحابی ها ….همه و پدر بزرگوار خودم که بخاطر نوشته هات و جوانی خودم خیلی تکونش دادم و یه جاهایی خیلی آزارش دادم  وهمه اموات …بخصوص اون برده ای که مخاطبت بود و ما  . را به اینجا کشاند برسون….. خدا همگیتونو بیامرزه! دکی جون… به امید دیدا
 وقتی میگم دکتر از مد افتاده ای برای همین حرف هایی است که در ویدیوی پائین به تو نسبت میدهند ومیگن سهراب سپهری هم خوب جوابی بهت  داده. اگر در این زمان غوغاسالاری این حرف از خودت باشه خیلی کهنه شده “مرا بی خود بخواهم اسیر زندگی کردی”…  دکتر جون امروزه ثابت شده که هم اسپرم در انتخاب زندگی و تلاش برای ادامه آن  و هم تخمک در انتخاب کدامین اسپرم از 400-800 میلیون اسپرم متقاضی حق انتخاب دارند  و زندگی انتخابی است اگرچه یادمان نیاید. ما همین دی ان ا بوده و هستیم در مراحلی مختلف از یک زندگی ادامه دار و با هر دو بخش نر و ماده وجود خودمان هم این زندگی را در میان انتخاب های دیگر برگذیده ایم. و جایی برای مظلوم شدن نیست. نه برای تو نه برای امامانت که در امت و امامت مخمان را سرکار گذاشتی
اونهایی که از تو پویایی در تفکر را یاد گرفتند باید تو را برای این گفتار اگر از خودت است نقد کنند و دیگه دیگه نمیتونن به بشر و نقل گفتار بشری اعتماد کنند. تو رفتی و طشت رسوایی حدیث بشری هم پس از تو از بام افتاد. قرآن حساب کتب آسمانی و حدیث بشری را از هم خوب جدا میکنه. شما با آن خانواده قرآنی و این امت و امامت کجا؟

Pin It on Pinterest