حدیث من از بهرام مشیری و زنجیر تعصب

تعصب های ضد مذهبی هم چندان بهتر از تعصبهای مذهبی نیست. نمونه های خمرهای سرخ در کامبوج. انقلابات فرهنگی در چین و اتحاد جماهیر شوروی به عنوان تجارب علمی هم نهایتا به جنایات فراوان برای تسلط بر نیمی از جهان کشیده شدند و امروزه هم بزرگنرین مانع در راه پلورالیسم بومی ایرانی هستند
  مرحوم آیت الله طالقانی هم جمله معروفی داره که میگوید: “دیکتاتوری مذهبی از بدترین دیکتاتوریهاست” ولی وی حرفش را درهمین سخنرانی تعدیل کرده و پس از هشدار به دیکتاتوری دینی به زیاده روی همه جناحها و احزاب دیگر هم اعتراض کرده و به آنها که تغییر را به سرعت خواستار بودند گفت : ” آنها که غوره نشده میخواهند مویز شوند”.  در برنامه ای یکنفره در فضای رسانه ای بودجه مخالفت گفتن هر حرفی آسان ولی تبعات و نتایج آن بسیار زیانبار میتواند باشد
 آنچه که با یک دیالوگ در ماهواره شروع شد اکنون در منولوگ به جایی رسیده که در بحث هایی فلسفی و تاریخی بدون تعادل و فرصت لازم برای کند و کاو ایده ای مخالف و تحقیق آنچنان یکطرفه در همه مسائل مطروحه جلو میروند که بفکرم مگر میشود کج فهمی هایی را که برنامه ساز از تاریخ و حدیث . ادیان. قرآن و منابع دیگر دارد ازمیان توده های ناآگاهی که جز او و همفکران او منبع خبری دیگری ندارند به این آسانی ها اصلاح کرد
 بعضی از طرفداران مکتب ایشان عملا هر وسیله ارتباطی دیگر را برخود حرام کرده و زنجیره هایی از اسارت جدید ناشی از بی اعتمادی و عدم تحقیق مستقیم در متون را بر خود آویخته اند
دیواری بسته از تعصب و قضاوتهای کج و معوج که بناچار باید مسیرت را عوض کنی و با احتیاط از کنارشون رد بشی و به رسم خودشون یک درودی بگویی یا لبخندی تعارفشان کنی و خودت را از دردسر نجات بدی. در هر موردی هم از تاریخ تا ادیان نظر ساخته و پرداخته و آماده ای وجود دارد که هیچکونه نشانی از تعادل با خود ندارد
نا گفته نماند که یکبارچهل دلار پرداختم که در جلسه سخنرانی ایشون حاضر بشم. سمینار های تا دویست دلار و به بالا -همت عالی! برای نجات ایران- را هم شنیده ام… آنجا هم نشد که حرفم را به ایشان بزنم و خدا را شکر که نشد….که فرصت نشد….زیرا حدود چهل نفر که با هر کلمه ایشون سری به علامت توافق نشان میدادند و سوالات فراوان همگی جهت دار و در توضیح خواستن بیشتر در موافقت و کسب اطلاعات بیشتر بود و نه در ایجاد یک فضا  برای دیالوگ……که اصلا هدف برنامه و برنامه گذاران نبود و اخلال تلقی میشد….اگر هنوز وقت باقی بود با طرح سوالم رسوای جمع میشدم و متهم به هزاران اتهامی که بسیاریش قطعا به من نمیخورد و فرصت پاسخگویی هم پیدا نمیکردم…. عجیب نیست؟
ایشان در آغاز مشغول کار دیگری بود. اکنون همین کار در تلویزیونهای متعدد و سمینار و تجارت با مریدان و یا دیگر مبارزان شده کار اصلی و این بچشم من خطوطی موازی است با دینفروشانی که وی نقدشان میکند. یکی از شرایطی که قرآن برای راهنمایی به پرهیزکاران میدهد این است که از کسی حرف و نصیحت گوش بدهید که در آن نفع مالی نداشته باشد
قرآن در اولین جمله سوره بقره خود را بعنوان کتاب و قانونی برای هدایت پرهیزکاران معرفی میکند و شاگردانی از ایشان اگر بخواهند پرهیزکار باشند میتوانند همین قانون ساده ولی بسیار پیشرفته را عمل کنند و به برنامه هایی گوش کنند که گوینده از گفتن و هدایت نفع مالی نبرد
بر گردیم به سابقه جلسه ای که خواستم حضورا خدمت استاد مشیری برسم. بلیط فروش داوطلب برنامه هم یکی از کاسب های محل بود که عدم صداقت خود را به من شخصا و قطعا ثابت کرده بود و در محل هم سوابق چندان خوبی نداشت…..فقط دنبال کاسبی بود…. آدمی ساده در مواردی ولی بسیار پیچیده در رشته کار و کاسبیش……یاد موتلفه وبازاریهای اونور خط که از کجا و  از کی شروع به مبارزه کردند/
تعصب را هدف قرار بدیم نه متعصبهای ساده لوح فرقه ها را…!…. فرصت طلبی را محکوم کنیم و خودمون هم فرصت طلبی نکنیم. این شهرت ها و این ثروتها و این شوکت ها موقتی است. زیاد به آن دل نبندیم. نمیدانیم سالها و قرنها پس از ما هر حرف و هر اندیشه کج ما به کجا راه خواهد برد
روزیکه تروریست یهودی اسرائیلی ایگال امیر قلب اسحق رابین را با تنفر جناحی و فرقه ای بخاطر تفاوت یک طرز فکر در امنیت اسرائیل نشانه میگرفت در این خیال بود که با از بین بردن یک خائن خودفروخته مماشاتگر …..اسرائیل را میخواهد از شر صلح ذلت باری که آنروز مطرح بود نجات بدهد….زنخیره نهایی از طرز تفکراتی مبتنی بر زور و توسل بر اسلحه …..ما به کدامین سو میرویم؟
آثار و گفتار و ویدیو ها و نوشته ها دست بدست خواهد  شد. هرانسانی و هر عمل و اثری به مثابه حلقه ای ..و زنجیره های بی اعتمادی و کینه ها نا آگاهیها هم حلقه به حلقه ادامه پیدا خواهند کرد حتی اگر در زمان اندک زندگی خود تاثیرات آنی آنها را نبینیم. مراقب زنجیرهای پس از خودمان باشیم که به ما وابسته اند هرچند آنها را ندیده و نشناخته باشیم. اگر با خطا و اشتباهی بدون تحقیق زنجیر را از گذشته به آینده وصل کنیم قطعا در گمراهی آنها مسئول هستیم. زیرا بعنوان یکی از حلقه ها میتوانیم مطلب غلطی را که شنیده ایم منتقل نکنیم. زیرا انسان با زنجیر تفاوت دارد . با اختیار بدنیا آمده و ما اختیار تحقیق داریم و میتوانیم منابع فکری خود را افزایش دهیم
  کج فکری و در زنجیر تعصبات بودن همیشه برای همه مکاتب وجود داشته و قطعا باید آزاد باشد. تعریف مرز آزادی بر این است که تا محدود کردن آزادی دیگران هیچگونه محدودیت دیگری وجود ندارد
برای آزادی مخالفان خود ایستادگی و استقامت نشان دهیم حتی اگر در مواردی اختلاف نظر داشته باشیم. برای ایجاد پلورالیسم بومی ایرانی میتوان اندیشه همین هموطنان را به تمسخر گرفت؟

 

دشمنان همیشه از همدیگر بد مینوشته اند و در اینکه برخی بهودیان مدینه هم دشمنی دیرینه ای با محمد داشته اند شکی نیست. قرآن در تعادل کامل در بسیاری از آیات از جمله در سوره آل عمران (آیه 75و 199و…) حساب عهد و پیمان شکنان آنها را از مومنین راستین آن جدا میکنه. مومنین یهودی را امین و سزاوار بهشت میداند.  قضاوتی که در اختراع کلمات مفسد فی الارض و کافر توسط وی برای “غارت ثروت آنها” میفرمایند با قرآن به این صورتی که وجود داره موجود نیست. بزرگترین فساد در قرآن ظلم است و مفسد فی الارض کسی است که با استفاده از زور (چه حاکم زور گو چه کسی که با زور اسلحه باج گیری میکند) حرف خود را به کرسی می نشاند و کافر (پوشاننده) به کسی اطلاق میشه که آنچه میداند را   می پوشاند و ندیده میگیرد. حال چگونه وی با توجه به تاریخ گزینشی خود اصرار میورزد که محمد چنین میکرده؟

اگر ما در دوران معاصر نمیتوانیم در مورد اخبار 40-45 سال گذشته ایران با وجود صنعت چاپ. عکس ماهواره تلویزیون ….اینترنت به حقیقت ثابتی برسیم که نرسیده ایم نمیتوان انتظار روزی را داشته باشیم که ببینیم 1400 سال گذشته چه بوده و مثل ایشون بخواهیم به همدیگه ثابت کنیم….. اصلا چنین انتظاری ابلهانه است

اگر کسی ثابت کنه که محمد از قوانین قرآن تجاوز کرده از آنجا که درقرآن هیچ پیامبری از جمله محمد معصوم نیست کاری نکرده زیرا فقط گفته شده پیامبران در نقل پیامی الهی صادق و امانت داربوده اند و بس…. انسانهایی عادی و با پیام الهی. موسی (ع) که سردمدار حرکتی در پیشرفته ترین قوم آن زمان بوده و شدیدا مورد احترام قرآنه…..باز هم موسی کسی است که در عصبانیت آدم هم کشته….
بنابراین آنچه که وی از تاریخ نویسان یهودی مغرض و در حال جنگ آنزمان نقل میکند و از آن نتیایج کینه توزانه ای برای خوراک جنگهای جدیدی میگیره با عقل آدم متفکر پس از مدتی نباید جوز بیاد و نهایتا بااو هم خداحافظی کرد و از مرزهای بسته تفکرش عبور کرد.

ایشون هم مثل همه شخصیت های تلوزوزون های وابسته به بودجه خارجی مبارز بودن نون و آبش شده….برای شاگردانش کلاس میذاره…. درست مثل آخوندا از راه هدایت نون میخوره شاید هم چندوقت یکبار دوستان یک شتیله ای از بودجه های اهدایی دولتهای مختلف بهش بدن چون زندگی در آمریکا به هر حال گران و ایندوستان هیچوقت این کار شاهپور بختیار را محکوم نکرده اند
معروف شدن هم یک مزیت دنیوی دیگر…نداشتن ترمزهای لازم حتی اخلاق که فرضا پشت سر احمد قابل بدون حضورش یک تنه به قاضی نره و راضی برگرده…. ولی آدمهای ذاتا متکلم الوحده ای مثل ایشون با روحیه ای از دهات گلپایگان…. و سابفه ای ارتشی بیش از این نباید انتظار داشت…..

ارتشی در هر جای دنیا کسی است که آزادی خود را پیش فروش میکنه . هیچ ارتشی هیچ جای دنیا نمیتونه موقع جنگ بگه من با جنگ به طور کلی یا با این جنگ بخصوص مخالفم..و کسی با ادعا های ایشون اصلا نباید به ارتش میرفت

دیگر ادعای پوچ ایشون خواسته پلورالیسم و سرنگونی در آن واحد و همزمان است…. کسی که میخواد پلورالیسم برقرار کنه نیازی به نابودی و سرنگونی کسی نداره. بلکه باید طوری صحبت کنه که بتواند از دگر اندیشان هم برای استفاده از خرد جمعی و ایجاد حکومت جمعی دعوت کنه

آقای بهرام مشیری که خود را یک لائیک ملی گرا معرفی میکند سالها جلوی عکس احمد کسروی می نشست و از او چهره ای ضد مذهبی مثل خودش می ساخت در حالی که چنین نبوده

احمد کسروی با خرافات مخالف بوده و نه با اصل مذهب و یا با اسلام. وی تحصیلاتی حوزوی داشته و به روایاتی حافظ قرآن هم بوده و البته بنا بر تعلیمات قرآنی مخالف هرگونه ای از فرقه گرایی ازجمله شیعی گری صوفی گری و بهائیت. نسخه مجانی (پی دی اف) کتاب شیعه گری در پایین (با کلیک) موجود است

 

 

کتاب شیعی گری از احمد کسروی

 

روی اسم کتاب در بالا کلیک نمائید

 

 

:سه نمونه انتخاب شده از کتاب شیعی گری

Pin It on Pinterest