روایتی از تاریخ
اعراب چه كردند با ايران وايرانيان
در سال ۶۳۶ ميلادی اعراب مسلمان به ايران حمله کردند. متاسفانه عدهای نيز بر اين گمان هستند که ايرانيان با آغوش باز به استقبال اعراب شتافتند!!! به همين دليل بر آن شدم که به بخشی از آن اشاره کنم۰
عبدالحسين زرين کوب در کتاب دو قرن سکوت مي نويسد: فاتحان، گريختکان را پي گرفتند؛ کشتار بيشمار و تاراج گيري باندازه اي بود که تنها سيصد هزار زن و دختر به بند کشيده شدند.شست هزار تن از آنان به همراه نهصد بار شتري زر و سيم بابت خمس به دارالخلافه فرستاده شدند و در بازارهاي برده فروشي اسلامي به فروش رسيدند ؛ با زنان در بند به نوبت همخوابه شدند و فرزندان پدر ناشناخته بسيار بر جاي نهادند
—-
پس از تسلط اعراب
در حمله به سيستان؛ مردم مقاومت بسيار و اعراب مسلمان خشونت بسيار کردند بطوريکه ربيع ابن زياد ( سردار عرب ) براي ارعاب مردم و کاستن از شور مقاومت آنان دستور داد تا صدري بساختند از آن کشتگان ( يعني اجساد کشته شدگان جنگ را روي هم انباشتند ) و هم از آن کشتگان تکيه گاهها ساختند؛ و ربيع ابن زياد بر شد و بر آن نشست و قرار شد که هر سال از سيستان هزار هزار ( يک ميليون ) درهم به امير المومنين دهند با هزار غلام بچه و کنيز. ( کتاب تاريخ سيستان صفحه۳۷، ۸۰ – کتاب تاريخ کامل جلد1 صفحه ۳۰۷)
در حمله اعراب به ري مردم شهر پايداري و مقاومت بسيار کردند ؛ بطوريکه مغيره ( سردار عرب ) در اين جنگ چشمش را از دست داد . مردم جنگيدند و پايمردي کردند… و چندان از آنها کشته شدند که کشتگان را با ني شماره کردند و غنيمتي که خدا از ري نصيب مسلمانان کرد همانند غنائم مدائن بود .( کتاب تاريخ طبري؛ جلد پنجم صفحه ۱۹۷۵)
در حمله به شاپور نيز مردم پايداري و مقاومت بسيار کردند بگونه اي که عبيدا ( سردار عرب ) بسختي مجروح شد آنچنانکه بهنگام مرگ وصيت کرد تا به خونخواهي او؛ مردم شاپور را قتل عام کنند؛ سپاهيان عرب نيز چنان کردند و بسياري از مردم شهر را بکشتند. (کتاب فارسنامه ابن بلخي؛ صفحه 116 -کتاب تاريخ طبري؛ جلد پنجم صفحه 2011)
در حمله به اليس؛ جنگي سخت بين سپاهيان عرب و ايران در کنار رودي که بسبب همين جنگ بعد ها به « رود خون » معروف گرديد در گرفت. در برابر مقاومت و پايداري سرسختانه ي ايرانيان؛ خالد ابن وليد نذر کرد که اگر بر ايرانيان پيروز گرديد « چندان از آنها بکشم که خون هاشان را در رودشان روان کنم » و چون پارسيان مغلوب شدند؛ بدستور خالد « گروه گروه از آنها را که به اسارت گرفته بودند؛ مي آوردند و در رود گردن مي زدند » مغيره گويد که « بر رود؛ آسياب ها بود و سه روز پياپي با آب خون آلود؛ قوت سپاه را که هيجده هزار کس يا بيشتر بودند؛ آرد کردند … کشتگان ( پارسيان ) در اليس هفتاد هزار تن بود.( کتاب تاريخ طبري؛ جلد چهارم؛ صفحه ۱۴۹۱- کتاب تاريخ ده هزار ساله ايران؛ جلد دوم برگ 123)
در شوشتر؛ مردم وقتي از تهاجم قريب الوقوع اعراب با خبر شدند ؛ خارهاي سه پهلوي آهنين بسيار ساختند و در صحرا پاشيدند. چون قشون اسلام به آن حوالي رسيدند ؛ خارها به دست و پاي ايشان بنشست ؛ و مدتي در آنجا توقف کردند. پس از تصرف شوشتر ؛ لشکر اعراب در شهر به قتل و غارت پرداختند و آناني را که از پذيرفتن اسلام خود داري کرده بودند گردن زدند. (کتاب الفتوح صفحه ۲۲۳ – کتاب تذکره شوشتر؛ صفحه۱۶ )
در چالوس رويان؛ عبدالله ابن حازم مامور خليفه ي اسلام به بهانه (دادرسي ) و رسيدگي به شکايات مردم؛ دستور داد تا آنان را در مکان هاي متعددي جمع کردند و سپس مردم را يک يک به حضور طلبيدند و مخفيانه گردن زدند بطوريکه در پايان آنروز هيچ کس زنده نماند … و ديه ي چالوس را آنچنان خراب کردند که تا سالها آباد نشد و املاک مردم را بزور مي بردند. (کتاب تاريخ طبرستان صفحه ۱۸۳ – کتاب تاريخ رويان؛ صفحه ۶۹ )
در حمله به سرخس؛ اعراب مسلمان «همه ي مردم شهر را بجز يک صد نفر ؛ کشتند . (کتاب تاريخ کامل؛ جلد سوم؛ صفحه 208و 303)
در حمله به نيشابور؛ مردم امان خواستند که موافقت شد؛ اما مسلمانان چون از اهل شهر کينه داشتند؛ به قتل و غارت مردم پرداختند؛ بطوريکه « آنروز از وقت صبح تا نماز شام مي کشتند و غارت مي کردند. (کتاب الفتوح؛ صفحه 282 (
در حمله ي اعراب به گرگان؛ مردم با سپاهيان اسلام به سختي جنگيدند؛ بطوريکه سردار عرب ( سعيد بن عاص ) از وحشت؛ نماز خوف خواند . پس از مدتها پايداري و مقاومت؛ سرانجام مردم گرگان امان خواستند و سعيد ابن عاص به آنان « امان » داد و سوگند خورد « يک تن از مردم شهر را نخواهد کشت » مردم گرگان تسليم شدند؛ اما سعيد ابن عاص همه ي مردم را بقتل رسانيد؛ بجز يک تن؛ و در توجيه پيمان شکني خود گفت: « من قسم خورده بودم که يک تن از مردم شهر را نکشم! .. تعداد سپاهيان عرب در حمله به گرگان هشتاد هزار تن بود. (کتاب تاريخ طبري جلد پنجم صفحه ۲۱۱۶ – کتاب تاريخ کامل؛ جلد سوم ؛ صفحه ۱۷۸ )
پس از فتح” استخر” (سالهاي 28-30 هجري) مردم آنجا سر به شورش برداشتند و حاکم عرب آنجا را کشتند. اعراب مسلمان مجبور شدند براي بار دوم” استخر” را محاصره کنند.مقاومت و پايداري ايرانيان آنچنان بود که فاتح “استخر” (عبدالله بن عامر) را سخت نگران و خشمگين کرد بطوريکه سوگند خورد که چندان بکشد از مردم ” استخر” که خون براند. پس خون همگان مباح گردانيد و چندان کشتند خون نمي رفت تا آب گرم به خون ريختندپس برفت و عده کشته شدگان که نام بردار بودند “چهل هزار کشته ” بودند بيرون از مجهولان.(کتاب فارسنامه ابن بلخي صفحه 135– کتاب تاريخ کامل؛ جلد سوم صفحه 163)
رامهرمز نيز پس از جنگي سخت به تصرف سپاهيان اسلام در آمد و فاتحان عرب؛ بسياري از مردم را کشتند و زنان و کودکان فراواني را برده ساختند و مال و متاع هنگفتي بچنگ آوردند.(کتاب الفتوح؛ صفحه 215)
مردم کرمان نيز سالها در برابر اعراب مقاومت کردند تا سرانجام در زمان عثمان؛ حاکم کرمان با پرداخت دو ميليون درهم و دو هزار غلام بچه و کنيز؛ بعنوان خراج سالانه؛ با اعراب مهاجم صلح کردند.(کتاب تاريخ يعقوبي صفحه 62 -کتاب تاريخ طبري جلد پنجم صفحه 2116, 2118 – کتاب تاريخ کامل؛ جلد سوم صفحه 178,179)
جنايات اعراب تنها به اين شهرها ختم نشده است و اينها تنها گوشهاي از تاراج ميهنمان به دست تازيان بود و آشکارا مقاومت ايرانيان در برابر آنان را ثابت ميکند.
در کتاب عقدالفريد چاپ قاهره-جلد ۲ صفحه ۵ –سخني از خسرو پرويز نقل شده که ميگويد
اعراب را نه در کار دين هيچ خصلت نيکو يافتم و نه در کار دنيا. آنها را نه صاحب عزم و تدبير ديدم و نه اهل قوت و قدرت. آنگاه گواه فرومايگی و پستی همت آنها همين بس که آنها با جانوران گزنده و مرغان آواره در جای و مقام برابرند .
فرزندان خود را از راه بينوايی و نيازمندی ميکشند و يکديگر را بر اثر گرسنگی و درماندگی ميخورند.از خوردنيها و پوشيدنيها و لذتها و کامروانيهای اين جهان يکسره بي بهره اند
دوست عزیز دروغ بودن موضوع این نقاشی دلیلی بر خصمانه نبودن هجوم تازیان به ایران نیست. کتابهای معتبر تاریخی زیادی وجود داره که نشون میده اعراب مهاجم به ایران در چهارده قرن پیش، چه جنایتهای هولناکی در حق ایرانیان انحام دادن. شما چرا میخواید از دانستن مردم جلوگیری کنید؟ مردم حق دارن بدونن تاریخ کشورشون چگونه بوده
سپاس از نظر گذاری ات مهران عزیز
با “دوست عزیز” شروع کردی کاش همان لحن را ادامه می دادی ولی با “چرا میخواهید از دانستن مردم جلوگیری کنید” تمام کردید؟ کجا از دانستن کسی جلوگیری کرده ام؟ که آن را اصلاح کنم. برداشتم این است که این سایت را به هزینه شخصی و برای آگاهی درست کرده ام و نظری را حذف نکرده ام
در این که مردم حق دارند بدانند با شما موافقم
شاید اختلاف من با شما از جایی شروع بشه که من دنبال “راه حل” هستم و شاید شما دنبال شکاف و آن هم
هر شکافی. حتی اگر مربوط به قرن ها پیش باشه
چگونه و با کدام اندیشه و رسانه و رهبری برویم دنبال پرکردن شکاف ها؟ اگر نمیوانیم شکافی را پر کنیم چرا آن را عمیق تر کنیم؟ طرح مطالب قدیمی (بر اساس اندیشه ای) مگر تعمیق اختلافات قدیمی نیست؟
امیدوارم به کسی برنخوره ولی جوابم برای همه سوالات یک عبارت کوتاهست: “بودجه مخالفت
“جنایت های هولناکی” که از همان آغاز توسط عهد شکنان یهودی مدینه گزارش شده و توسط برخی مسلمانان تایید شده هم تاریخ و حدیث مخالف خودش را داره و کسانی او را پیامبر رحمت هم خوانده اند
به هر حال اگر اعراب از دین جدید انگیزه ای برای ادامه فرهنگ خشونت رایج خود یافتند مسئله ای نیست که مشکلات کنونی ما را جواب بدهد. یا حتی از الویتی برخوردار باشه. زیرا همان اندازه که ایرانیان امروز معذرت خواهی تاریخی بابت جنایات نادرشاه به هند بدهکارند اعراب هم به ایرانیان یک معذرت خواهی تاریخی بدهکار هستند
بهترین راه گرفتن این معذرت خواهی هم خود قرآن است که در هیچ جنگی از جنگهای یاد شده در قرآن بجز فتح مکه دستوری برای شروع حمله بجز دستور بازپس گیری مکه (از کسانی که خود و یارانش را شکنجه کرده و عمویش حمزه را کشته بودند) وجود ندارد
بنابر قرآن موجود و مشترک هیچکس نه فقط دستور نداشته حتی مجاز به حمله هم نبوده. اینطوری محل نزاع تاریخی محدود میشه به یک تبادل فرهنگی و تحقیق بیشتر در کتابی که هر دو طرف عرب و ایرانی آن را با همان 114 سوره و سی جز و 6236 آیه مثل هم قبول دارند
جواب شما در حقیقت در این صفحه است. بنده به هیچ بشری اعتماد کامل ندارم. شما دارید. امیدوارم شما هم روزی ذات بشر – هر بشری را احتیاطا جائزالخطا بدانید
https://lookingfortruth.org/%d8%ad%d8%af%db%8c%d8%ab%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%a8%d8%a7%d8%a8-%d8%ad%d8%af%db%8c%d8%ab/
ما بخشی از تاریخ واسلامتون عینا مشاهده داریم میکنیم ک دختر مردم بش تجاوز میکنید بعد اعدام
باعجله قضاوتی کاملا جناحی و گروهی؟. همین تبلیغاتی که با یودجه بیگانگان از لس آنجلس و لندن برامون ارسال شده بجای “تغییر و تحول از درون” و زندگی بهتر از نارضایتی ها بسوی جنگ تمام عیار داخلی میرویم. صفحه “چه باید کرد” میتواند نشان دهد که این وبلاگ نیز مثل شما به تغییر نظر دارد. پیش بسوی پلورالیسم بومی و ایرانی