

شجاع الدین شفا در خشمی ناشی از شکست در “تولدی دیگر” بجای نقد خود و هم فکران خود در دربار به نقد ادیان پرداخت و همه ادیان ابراهیمی را کپی ناقصی از “آئین ریشه ای” دین مانی و میترائیسم ایرانی خواند



وی به نقل از وب سایت خانوادگی اش (که دیگر در اینترنت نیست) دارای نقش های کلیدی در تغییر فرمایشی و ناگهانی تقویم هجری به شاهنشاهی و ایجاد جشنهای 2500 ساله که هردو نقطه عطف های بسیارقابل تاملی در جدایی مردم از حکومت بودند(1) بوده است و گویا غافل از اینکه هرتاریخی ازجمله تاریخ 14 قرن گذشته پر از ضد و نقیض است و دشمنان هرگز تاریخ مشابه و یکسانی نمی نویسند

انتشار این کتاب تلاشی نو در ادامه کینه توزی های دیرین در گمراهی تعصب ملی بود. حداقل تصحیحی که میتوانست صورت بگیره این بود که جمله تاریخی سخنرانی شاه در جشنهای دوهزاروپانصد ساله که “کوروش آسوده بخواب زیرا که ما بیداریم” صادقانه نقد بشود. این چگونه بیدار بودنی بود که کمتر از یک دهه سخنران را به مصر و مراکش و آمریکا و پاناما و نویسنده سخنرانی را از ترس جان به پاریس فراری بدهد؟

اگر او و امثال او بجای ادامه و اصرار بر اشتباهات گذشته به نقد خود می پرداختند حتما بهتر می بود
با گذشت زمان ناکارآیی تفکرات سنتی حاکم روشن میشد و پس از آن تفاوت بین خرافات مندرج در حدیث و قرآن مشخص میشدند و از عمق اندیشه ها و گفتگو ها حتما نتایج بهتر و عمیق تری گرفته میشد
حدیث بشری(لینک) در مقابل قرآن منیع اصلی همه محدودیت هایی است که ایران کنونی را رنج میدهد. قرآن کتابی فرافرقه ای است که همه خداپرستان را مسلمان میداند و همه آنها که کار نیک میکنند را مستحق بهشت. اعتقاد به آن اختیاری است مگر اینکه با دیدگاهی خاص و برداشتی از پیش تعیین شده مثل زرین کوب و شفا به آن نگاه شود.
توجه کافی نداشتند که هر چه در مذهب سنتی باعث شلاق زدن روزه خوار. حجاب اجباری و ممنوعیت معاملات الکل و مواد مخدر(لینک) و ربا یا هرگونه تحمیل و اجبار دیگری از حدیث بشری است و نه از قرآن. برای تغییر فکر هر کسی بهترین راه به زبان و اسناد خودشان با آنها صحبت کردن است. اگرچه تحول دینی امری درونی است که طبیعتا وظیفه پیروان هر دینی است ولی نقد منصفانه درست از برون هم میتواند در تغییر و تحول بسیار موثر باشد
مشاور فرهنگی و سفیر بینالمللی ایران در امور فرهنگی رئیس کتابخانه ملی پهلوی رئیس دفتر فرح پهلوی و دبیر کل شورای فرهنگی سلطنتی در زمان قدرت و صاحب منصبی که نتوانست اهداف فرهنگی دلخواه خود را به سر منزل مقصود برساند. چگونه توهمی در غربت و مهاجرت که با کتابی در تنفرپراکنی و لجن به هم زدن خواهد توانست ایران و ایرانی را به هزاره سوم رهنمون شود؟


نظرات دیگران در باره شجاع الدین شفا – ویکی پدیای ایرانی

:”برخی از چهره ها و شخصیت های معروف و مشهور پس از “تولدی دیگر










بسیار عالی و منتهای درجه درک عمیق شما از آن زمان و آن شخص است، متشکرم.
از توجه و نظر لطف شما سپاسگزارم